عطرشعر

شعر - داستان - ترانه - ادبیات پارسی - ادبیات جهانی

عطرشعر

شعر - داستان - ترانه - ادبیات پارسی - ادبیات جهانی

۶ مطلب با موضوع «شعر روز» ثبت شده است

اشعاری از سید مهدی نقبایی

محمد مهدی ریحانی |

خود را شب در آینه دیدم دلم گرفت

از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی

بالا تر از خودم نپریدم دلم گرفت

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود

حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

کم کم به سطح آینه برف می نشست

دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود

رفتم ولی به اونرسیدم دلم گرفت

نقاشیم تمام شد و زنگ خانه خورد

من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت

  • محمد مهدی ریحانی

شعری از علی اصغر داوری

محمد مهدی ریحانی |

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس

سند عشق به امضا شدنش می ارزد
گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم

کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
کیستم ؟باز همان آتش سردی که هنوز

حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد
با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم

به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد
دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد

نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد
سال‌ها گرچه که در پیله بماند غزلم

صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد

  • محمد مهدی ریحانی

شعری از نغمه مستشار نظامی

محمد مهدی ریحانی |

می خواستم برای تو چیزی ولی نشد

پیراهن سپید و تمیزی ولی نشد

من باشم و تو باشی و باغ و دو صندلی

من باشم و تو باشی و میزی ولی نشد

سوغات جاده های سفر را بیاورم

بنشینم و تو چای بریزی ولی نشد

می خواستم برای خودم دست و پا کنم

از چنگ عشق راه گریزی ولی نشد

یا لا اقل بدون تعارف بگویم از

اینکه برای من چه عزیزی ولی نشد

گفتی بخند و قول بده بعد از این دگر

در پیش چشمم اشک نریزی ولی نشد

گفتم قبول کن که کسی عاشقت شده

می خواسته برای تو چیزی ولی نشد

  • محمد مهدی ریحانی
محمدعلی بهمنی در 27 فروردین سال ۱۳۲۱ در شهر دزفول به دنیا آمد. وی دوران کودکی و نوجوانی را در تهران، کرج و بندرعباس گذراند و پس از  تحصیلات مقدماتی از زمان کودکی در چاپخانه‌های تهران به کار پرداخت. او در چاپخانه با زنده یاد «فریدون مشیری» که آن روزها مسئول صفحه ادبی  هفت‌تار چنگ مجله روشنکفر بود، آشنا شد و نخستین شعرش در سال ۱۳۳۰، یعنی  زمانی که او تنها ۹ سال داشت، در مجله روشنفکر به چاپ رسید.

  • محمد مهدی ریحانی

گزیده ای از اشعار فاضل نظری

محمد مهدی ریحانی |

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم

خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم

سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست

صخره ام، هر قدر بی مهری کنی می ایستم

تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی ست

در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم

چون شکست آیینه، حیرت صد برابر می شود

بی سبب خود را شکستم تا ببینم چیستم 

زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست

کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم

  • محمد مهدی ریحانی

اشعاری از نیلوفر اعتمادی

محمد مهدی ریحانی |

تهران

تهران با همه ی بزرگی اش در حق ِ من پدری نکرد

تهران که مردی چاق

با موهای جوگندمی بود

و هر وقت صدایش زدم

تنها تعداد ماشین هایش را به رخم کشید

و حلقه حلقه دود

از پیپ ِ چوبی اش نشانم داد

بی آنکه سهمی در سرفه هایم داشته باشد .

  • محمد مهدی ریحانی